روزنامه سرمایه٬ شماره ۴۹۴ روز دوشنبه یازدهم تیر ماه سال ۱۳۸۶
محمدعلی رستمینژاد ٬ مدرس دانشگاه
نیروی انسانی کارآزموده و حرفهای یا معلم الکترونیک مهمترین جزء مدارس هوشمند است. از آنجا که در مدارس هوشمند (الکترونیکی) رسانههای متنوعی وجود دارد، معلم دیگر نقش رسانهء آموزش و انتقالدهنده را ندارد، بلکه یک تسهیلکنندهء یادگیری و آموزیار است. معلم باید برای پذیرش نقش جدید خود آموزش ببیند و قابلیتهای لازم را در زمینهء کار با تجهیزات الکترونیکی کسب کند.
در این راستا بانک جهانی 10 درس را برای فنآوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در تعلیم و تربیت کشورهای در حال توسعه یادآوری میکند که درس هشتم آن «آموزش، آموزش و آموزش» است و آموزش حرفهای معلمان را اساس به کارگیری موفق تکنولوژی در آموزش میداند.
مدرسهء هوشمند مدرسهای است که همانند مدارس سنتی یک ساختمان اداری دارد، اما در آن به تجهیزات و سیستمهای الکترونیکی برمیخوریم که قسمت اعظم فعالیتها توسط آنها انجام میگیرد.
در پروژههای آموزشی ایران، منظور از مدرسهء هوشمند یک مدرسهء تمام اتوماتیک و کامپیوتری نیست بلکه منظور مدرسهای است که در آن از فنآوری اطلاعات و قابلیتهای آن برای رسیدن به اهداف برنامهء درسی حداکثر استفاده میشود و با توجه به میزان و روشهای به کارگیری با اندکی تفاوت سطحی در روشهای به کارگیری فنآوری اطلاعات از آن تحت عناوینی چون مدارس مجازی، مدارس الکترونیکی، مدارس چند رسانهای یا مانند آنچه در تجربهء کشور مالزی اتفاق افتاده، مدرسهء هوشمند یاد میکنند.
مالزی و آمریکا
کشور مالزی از اوایل دههء 70 برای به کارگیری حداکثری قابلیتهای فنآوری اطلاعات در تمام زمینهها به ویژه در حیطهء آموزش و پرورش که شامل مدارس هوشمند نیز میشد برنامهریزی کرد و هدفش حرکت به سوی اقتصاد دانش محور و رشد فنآوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در صنعت و ایجاد زمینههای اشتغال در آیسیتی بود، به طور کلی هدف از طرح مدارس هوشمند تبدیل کلاسهای معمولی به کلاسهای الکترونیکی بود که در آن معلم به جای انتقال دانش و اطلاعات سعی در توسعهء قدرت قضاوت دانشآموزان در انتخاب اطلاعات از منابع مختلف و فراهمسازی زمینهء یادگیری مادامالعمر در دانشآموزان و شهروندان مالزی داشت. در مدارس هوشمند مالزی مواد یاددهی - یادگیری الکترونیکی انفرادی شده و قابلیتهای چند رسانهای بودن در درسهای مختلف ریاضی، علوم و... از ضروریات یک مدرسهء الکترونیکی (هوشمند) است که در بهترین حالت معلم و دانشآموز در مدرسه با مشارکت یکدیگر با استفاده از برخی از نرمافزارها و با کمک هماهنگساز ICT در مدرسه اقدام به طراحی و تولید مواد یاددهی و یادگیری میکنند و یا اینکه این مواد و رسانهها توسط واحدهای تجاری طراحی و تولید شده و در اختیار مدرسه قرار میگیرد. عنصر دوم زیرساخت تکنولوژیکی است که جزو ابتداییترین شرایط لازم برای مدارس هوشمند است. زیرساختهای تکنولوژیکی در درجهء اول کامپیوتر و لپتاب و کامپیوترهای جیبی است. در اینجا توجه به زیرساختهای تکنولوژیکی گزارش شده توسط مرکز آمار ملی آموزش آمریکا درخور توجه است: به گزارش این مرکز در سال 2005 معادل 94 درصد از مدارس در کلاسهای درس، کارگاه، کتابخانه و... به کامپیوتر و اینترنت به صورت همزمان دسترسی داشتهاند. در صورتی که این میزان در سال 1994 معادل سه درصد بوده است. نکتهء قابل توجه دیگر در مورد زیرساختهای تکنولوژیکی نسبت کامپیوتر به دانشآموز است. نسبت کامپیوتر به دانشآموز در سال 1998 معادل 12 به یک بوده، به این معنا که هر 12 دانشآموز در مدرسه یک کامپیوتر متصل به اینترنت داشتهاند. حال آنکه در سال 2005 این نسبت به 8/3 دانشآموز به یک کامپیوتر رسیده است. یعنی حدودا چهار دانشآموز در مدارس عمومی (نه غیرانتفاعی) یک کامپیوتر متصل به اینترنت داشتهاند. قطعا از نظر زیرساخت فیزیکی مدارس محدود به کامپیوترهای شخصی (PC) نبوده است. بنابراین گزارش مدارس گویای این واقعیت بوده که 19 درصد از مدارس عمومی آمریکا امکان استفاده از کامپیوترهای جیبی و با حجم کم را برای معلمان و دانشآموزان خود فراهم کرده بودند که این نسبت در سال 2002 معادل 10 درصد بوده و در سال 2005 به 19 درصد رسیده است. حتی از نظر زیرساختسختافزاری 10 درصد از مدارس آمریکا کامپیوتر لپتاب به دانشآموزان خود از یک روز تا یک سال تحصیلی امانت میدادند. از نظر شبکه و پهنای باند شبکهء مدارس در سال 2005 معادل 97 درصد از مدارس آمریکا به اینترنت با پهنای باند وسیع دسترسی داشتهاند در صورتی که این رقم در سال 2000 معادل 80 درصد بوده است.
وضعیت میانگین کامپیوترها در کشور هنگکنگ نیز در طرح ارزشیابی از پروژهء IT در مدارس تاییدکنندهء افزایش حجم زیرساختها بوده است. به گونهای که در سال 2003 میانگین کامپیوترها در هر مدرسه ابتدایی _8/89 و در مدارس متوسطه 237 و در مدارس استثنایی 71 بوده است که این آمار و ارقام با وضعیت موجود و قابل مشاهده در ایران قابل مقایسه نیست.
در حوزهء زیرساخت علاوه بر کامپیوتر و شبکه، تجهیزاتی مانند انواع پروژکتورها، ویژیولایزرها و ویسیدیها و تجهیزات الکترونیکی دیگر نیز قرار دارند.
مشاور هوشمند
در مدارس هوشمند آموزش نیروی انسانی محدود به معلمان نیست. بلکه مشاور مدرسهء هوشمند نیز کسی است که باید مطالعات عمیق در مورد روانشناسی اینترنت و تاثیرات روحی - روانی آن در دانشآموزان داشته باشد و ناهنجاریهای رفتاری دانشآموزان را در نتیجهء به کارگیری تکنولوژی را شناخته و برای پیشگیری و درمان آنها اقدام کند.
سیستم ادغام نیز یکی از اجزای مهم در مدارس هوشمند است که فرآیندها و فعالیتهایی که در بخشهای مختلف این مدارس صورت میگیرد را در یکدیگر ادغام میکند و از آن یک کل واحد قابل ارزیابی میسازد. این سیستم ارتباط بین عناصر مختلف یعنی سیستم کارآموزی، مواد و منابع یاددهی - یادگیری و... را برقرار میکند.
سیستم پشتیبانی یکی دیگر از اجزای مهم مدارس هوشمند است که این سیستم وظیفهء کمک و حمایت از معلمان و سایر دستاندرکاران این مدارس در مواقعی که مشکلاتی مانند مشکلات شبکهای، سختافزاری، نرمافزاری و... پیش میآید، را بر عهده دارد.
سیستم مدیریت مدارس هوشمند که به یاری مدیریت مدرسهء هوشمند میشتابد، فعالیتهای برنامهریزی، مدیریت، نظارت و کنترل فرآیندها در این مدارس را بر عهده دارد و به معلم در مدیریت کلاس کمک میکند و پیشرفت دانشآموزان و کارنامهء تحصیلی آنها را ثبت، نگهداری و امکان ارتقای تحصیلی را فراهم میسازد.
به کارگیری اصطلاح «مدرسهء هوشمند» و امکان تداخل معنایی آن با برخی حوزههای دیگر، این نامگذاری را دچار چالش کرده است و شاید هم این نامگذاری ترجمهای بیش نبوده است، اما آنچه که ما تحت عنوان سیستمهای آموزش الکترونیکی مینامیم در درجهء اول نیاز به یک فعالیت سیستماتیک و منسجم در طراحی دارد که در آن تحت عنوان طراحی نظام آموزش الکترونیکی بر اساس الگوهای خاص طراحی آموزشی صورت میگیرد. در این فرآیند علاوه بر تمام مسایل حیاتی و پایه به مسایلی مانند به کارگیری نظریههای یاددهی - یادگیری در طراحی مواد یاددهی - یادگیری آموزشهای الکترونیکی و افزایش انگیزهء معلمان و دانشآموزان و حتی مدیران در به کارگیری این فرآیندها توجه میشود. به عبارتی تمام عناصر موثر در موفقیت یک سیستم آموزش الکترونیکی اعم از زیرساخت، نیروی انسانی، فرآیندها، ابعاد نگرش عاطفی و... با رویکرد سیستمی در ارتباط با یکدیگر شناسایی میشوند و برای کنترل آن تمهیدات مناسب اندیشیده میشود. طراحی ضعیف آموزشی در پروژههای آموزش الکترونیکی یکی از مهمترین عوامل شکست این پروژهها حتی در کشورهای پیشگام این رویکرد بوده است که با جدیت تمام باید مورد توجه قرار گیرد.