چرا باید حقوق مالکیت معنوی را محترم بشماریم؟ چرا باید برای کپی رایت و حق نشر ارزش قائل شویم؟ آیا گرته برداری از اینجا و آنجا٬ ضرری برای جامعه دارد؟ خوشه چینی چطور؟
این بحث در جهان تجارت و رقابت زراندوزان٬ شاید به نوعی توجیه پذیر باشد. به هرحال منافع مادی و پول وسوسه کننده است. اما در مورد خادمین دانش هیچ توجیهی نمی توان تصور کرد. بخصوص در دنیای دیجیتال که امکان جستجو و یافتن اصل مطلب به سادگی صورت می گیرد٬ این سرقت های علمی حتی به اعتبار کوتاه مدت هم منجر نمی شود.
در واقع موضوع را باید به صورت معکوس مطرح کنیم. باید پرسید وقتی مطلبی در جایی وجود دارد٬ چه نیازی هست که آن را در جای دیگر و با نامی دیگر عرضه کنیم؟ چرا نباید به آن لینک بدهیم؟ البته گاهی ما قصد خوشه چینی داریم و می خواهیم مطالبی را در مورد یک موضوع خاص گردآوریم تا طبقه بندی مطالب و جستجو در آنها ساده تر صورت گیرد. در این صورت می توانیم به سادگی منبع خود را ذکر کنیم. ذکر منبع این خاصیت را دارد که:
۱ - تولید کننده اصلی را تشویق می کند تا باز هم به سراغ نوشتن و تحقیق برود.
۲ - به کسانی که علاقه دارند اصل مطلب را دنبال کنند٬ امکان می دهد که مستقیما به منابع اصلی مراجعه کنند.
۳ - سلامت علمی ما و جامعه را حفظ می کند و اعتبار همگان را بالا می برد.
البته خواص دیگری هم در مورد رعایت ارجاع وجود دارد که در اینجا مورد نظر من نیست. همه این خواص و دلایل نشان می دهد که جامعه ما٬ به ویژه کاربران اینترنت و دارندگان سایت و وبلاگ باید به یکدیگر کمک کنند تا این پدیده زشت به عنوان یک ضد ارزش تلقی شود و همگان از آن تبری جویند. می توان منبع خبر یا مطلب را به صورت مشحص و متمایز٬ یا با اشاره ای در متن ذکر کرد. این موضوع اگر در مورد اخبار چندان اهمیت نداشته باشد٬ درباره مقالات و تولیدات علمی کاملا مصداق دارد. به ویژه در مواردی که عنوان این یادداشت در یک سایت یا وبلاگ به کار رفته است٬ کاربران دیگر حتی اگر از نظر قانونی منعی وجود نداشته باشد٬ از نظر اخلاقی موظف به ذکر منبع هستند. برای مثال وقتی پایگاه اطلاع رسانی فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران در دوم خرداد مقاله ای با نام "ایران آن سوی دره دیجیتالی" منتشر می کند٬ نمی توان با حذف چند واژه٬ آن را با نامی نظیر "مقاله وضعیت کشور ما در عرصه جهانی" نامید. به ویژه که در زیر سایت عصر ارتباط نوشته است: تمامی حقوق این سایت محفوظ می باشد
اینترنت این امکان را ایجاد کرده است که هر کاربری بتواند به مقالات و نوشته های گوناگون در موضوع دلخواه خود دسترسی پیدا کند. اگر از این امکان درست استفاده نکنیم٬ به جای تولید دانش ممکن است تلفیق قطعه های اطلاعات به دست آید و تنها به حجم تکراری اطلاعات افزوده شود.
از آن ناپسند تر زمانی است که این اطلاعات را بدون یک روال منطقی کنار هم بگذاریم. فرضا دو مقاله زیر را در نظر بگیرید:
۱ - مقاله اینترنت، مکاتبه الکترونیکی و فرهنگ رشته کلامی را دنبال می کند که از اهمیت اطلاعات و اینترنت آغاز می شود و به آموزش الکترونیکی٬ مکاتبه الکترونیکی و فرهنگ می رسد. در نوشتن این مقاله٬ از ۴ منبع فارسی و ۴ منبع لاتین استفاده شده است. گرچه مقاله تولید شده تا حدود زیادی سرهم بندی است٬ اما به هرحال تولید است و رشته کلامی دارد و خط و هدفی را دنبال می کند و به یک نتیجه گیری می رسد. این مقاله کمابیش و به هرحال چیزی به دانش بشری می افزاید.
۲- مقاله اهمیت آموزش الکترونیک در جامعه داناییمحور نیز با تعریف آموزش الکترونیک و برشمردن مزایا و معایب آن٬ پروژه LORNET را معرفی می کند. نام نویسندگان مقاله هم مشخص است.
اکنون اگر قسمتهایی از این دو مقاله را بدون هیچ ارتباطی کنار هم بگذاریم٬ و بخش هایی از هر کدام را بریده و به هم وصله بزنیم٬ آیا می توان نتیجه حاصل را "مقاله آموزش الکترونیکی" نامید؟ آیا با این کار به علم خدمت می کنیم یا تنها باعث گمراهی خواهیم شد؟
۹ روز پیش ترجمه ای در مورد عروسک های زنده در این وبلاگ منتشر شد که بسیار نگران کننده و دردآور بود. من با توجه به این که منبع علمی برای تایید این خبر پیدا نکرده بودم٬ یادداشت را چنین آغاز کردم که: شرکت Bio-Genica مدعی است یک عروسک زنده ساخته است که مراحل تست بتا را می گذراند و ...
دیروز جام جم آنلاین٬ خبر را به صورت یک خبر علمی تایید شده٬ به نقل از ایسنا با عنوان «ژنپت»، عروسکهای زنده حاصل از بیوتکنولوژی! ذکر کرده است. در حالی که ایسنا امروز این عروسک ها را الکترونیکی٬ و تنها با ظاهر مشابه موجودات زنده حاصل از مهندسی ژنتیک دانست.
همشهری آنلاین با توضیحات نسبتا کامل نشان داد که داستان مربوط به آینده است و آنچه عنوان شده٬ یک شایعه و شوخی فریب آمیز یا شاید یک هشدار بوده است. همشهری آنلاین پس از بیان خبر منتشره٬ می نویسد:
مطالب و اطلاعات فوق در مورد ژنپتها همه از وبسایت www.genpets.com گرفته شده است. اما واقعیت امر چیست؟ یک وبسایت سر کاری که تکنولوژی و دانشی مربوط به حدود 150 سال بعد را به زمان حاضر منسوب میکند.
بنا به محاسباتی که در بیوفیزیک محاسباتی انجام شده است، ما تازه در اواسط قرن بیست و دوم قادر خواهیم بود به دانشی جزء به جزء از DNA دسترسی پیدا کنیم که امکان تولید این گونه موجودات را فراهم آورد. اطلاعات و دانش ما نسبت به ابر مولکول DNA و نیز هزاران مولکول پیچیدة دیگر در هستة سلول، در قیاس با دانشی که بتواند به ما امکان انجام پروژههایی نظیر Genpets را بدهد، به غایت اندک و ناچیز است.
به علاوه، انجام این کار، به تکنولوژی و فنآوری پیچیده و پیشرفته و عظیمی احتیاج دارد که در شرایط کنونی و با توجه به اوضاع و احوال فعلی علم مهندسی ژنتیک که میتوان رصد کرد، دور از دسترس و بهرهبرداری به نظر میرسد. دانش کنونی ما از DNA و ژنهای قد و نیم قد و رنگ و وارنگ آن، کمتر از یک هزارم آن مقداری است که برای شناخت کامل DNA و کارکرد هر یک از ژنهای آن لازم است.
وبسایت مزبور، حاصل هنرنمایی و شیرینکاری مجسمهساز و پیکرتراش و برنامهنویس کامپیوتری 24 سالة کانادایی ، آدام براند جس (Adam Brandejs) است. برای اطلاعات بیشتر در مورد این هنرمند ماجراجو و خلاق میتوانید به وب سایت www.brandejs.ca مراجعه کنید. برای چک کردن اخبار اینترنتی و شایعههای متداول دنیای مجازی، یک مرجع خوب، وبسایت www.snopes.com است. شایعه و شوخی فریبآمیز Genpets در این وبسایت، مورد بررسی قرار گرفته و کذب بودن آن خاطرنشان شده است.
براند جس خود میگوید: «من در این واقعیت، تأمل و درنگ میکنم که تکنولوژی، کجا و چگونه و به وسیله چه کسی مورد بهرهبرداری قرار خواهد گرفت.» او این را خلاصه پیام این مجسمه میداند و در عین حال، خاطرنشان میکند که او ضد رشته زیستمهندسی (bioengineering) نیست.
--------
به هرحال نگرانی در این زمینه بیهوده نیست. باید همه بشریت نسبت به این نکته حساس باشد که خردمندی برای انسان زیستن است.