سیستم اتوماسیون امکانات فراوانی فراهم می کند که در موسسات و شرکتهای ایرانی تنها بخش کوچکی از این امکانات به کار گرفته می شود. به همین دلیل ما از سیستم های دستی مکانیزه به صورت موازی استفاده می کنیم و این معجون در برخی موارد ، به جای گره گشا بودن، بر آشفتگی کارها می افزاید. چه بسا بخشی از یک کار در سیستم مکانیزه و بخش دیگر آن در سیستم دستی ارجاع می شود و در نتیجه، سوابق کار مخدوش می گردد، انسجام آن گسیخته می شود و دوباره کاری صورت می گیرد.
این عمل دوگانه، بیش از آن که به ناآشنایی با امکانات سیستم اتوماسیون مربوط باشد، از رسوب و مقاومت عادتهای کهنه بر می خیزد. وجود اصطلاحاتی نظیر کاغذبازی، دفتر، دفترمرکزی، دبیرخانه، مکاتبه و نظایر آن همه حاکی از اعتماد فرهنگی ما به کاغذ مشهود، و بی اعتمادی ما به بایت نامشهود است.
این عادتها موجب می شود که برخی از کارکنان حتی نامه های موجود در سیستم را چاپ کنند و با آرامش خاطر، دستورات یا توضیحات خود را روی آن بنویسند. همین چسبیدن به روشهای فرسوده، موجب می شود کمدهای ادارات، آکنده از نامه هایی باشد که تکراری، حجیم و غیرقابل استفاده است. زیرا برای کامل بودن سیستم بایگانی دستی، لازم است یک نامه در تمام پرونده هایی که به موضوع آن مربوط می شود کپی گردد و این کار وقتگیر، با افزایش حجم بایگانی، مانع جستجوی یک مطلب در یک پرونده می شود.
البته اشکالاتی که گاهی در سیستم اتوماسیون به وجود می آید، موجب می شود که به حق از سیستم های موازی استفاده شود. متاسفانه اتوماسیون گاهی در دسترس نیست و شاید به همین دلیل در برخی از شرکتها، در شبکه داخلی و در ورای اتوماسیون، بخشی برای ثبت و انتقال اطلاعات به وجود آید و یا پرونده های دستی حاوی مکاتبات نگهداری شود. البته راه درست برای رفع نقیصه ناپایداری سیستم اتوماسیون، تقویت سیستم است. ایجاد سیستم موازی، از آنجا که موجب می شود وظایف روزمره کمابیش انجام گردد، به تقویت سیستم اتوماسیون منجر نخواهد شد.
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر می آید لازم باشد استفاده موازی از هر دو سیستم دستی و مکانیزه، با صدور بخشنامه همزمان با فرهنگ سازی، ممنوع و متروک گردد. همچنین لازم است سیستم بایگانی اتوماسیون اداری مورد استفاده گسترده قرار گیرد و به تدریج روش دستی بایگانی حذف گردد.
ماهنامه شبکه - بهمن ۱۳۸۳ شماره 51
بهروز نوعی پور
اشاره : مسوولیتهای اصلی CIO کدامند؟ پینوشت:
اگر مجموعه مقالات <الفبای مدیریت فناوری اطلاعات> را تاکنون دنبال کرده باشید، لابد با بعضی از جنبههای مختلف این شاخه از علم مدیریت آشنایی پیداکردهاید. این دانش تلفیقی از تکنیکهای مدیریتی و اصول و مبانی پیادهسازی و توسعه فناوری اطلاعات در یک سازمان است. اصطلاحاتی مثل TCO، ROI،BPR ، Outsourcing و (KM (1 از جمله موارد مهمی هستند که باید هر مدیر فناوری اطلاعات درباره آنها بداند. در دو قسمت قبلی این مقاله گفتیم که تعریف یک <مدیر فناوری اطلاعات> چیست و برای اینکه بتوان به یک مدیر خوب برای اداره کردن فناوری اطلاعات (در یک سازمان) تبدیل شد به چه مهارتهای عمومی و تخصصی نیاز است. در بخش آخر این مقاله مسوولیتهای اصلی یک CIO را بررسی میکنیم.
با توجه به شرحی که پیرامون مهارتهای عمومی و تخصصی یک مدیر فناوری اطلاعات در سازمان آوردیم، اینک به راحتی میتوان حدس زد که مسوولیتهای اساسی یک CIO چهچیزهایی هستند. این مسوولیتها از یک سو به مهارتهای عمومی مدیریتی وی و از سوی دیگر به مهارتهای تخصصی او مرتبط هستند. این مسوولیتها را از دیدگاه دیگری نیز میتوان تقسیمبندی کرد. اگر خوب دقت کنیم متوجه میشویم که برخی از وظایف یک <مدیر ارشد اطلاعات> (2) در حقیقت مدیریت مقولات نرمافزاری مانند خود اطلاعات و نیروی انسانی مرتبط با آن و نیز جنبههای راهبردی مدیریت است و برخی دیگر از وظایف او با مقولاتی سختافزاری مانند دستگاهها و سیستمهای کامپیوتری گره خورده است. ایده اصلی و کلی مدیریت اطلاعات در سازمان این است که یک نفر به نام CIO باید علاوه بر فراهم ساختن بستر سختافزاری و نرمافزاری جریان اطلاعات در سازمان، زمینه گردش صحیح و بهرهبرداری مناسب از این اطلاعات و اندوختههای معنوی را در سازمان فراهم سازد.
به یک تعبیر میتوان نقش مدیر فناوری اطلاعات در سازمان را به سیستم گردش وکنترل سوخت، آب و روغن در یک اتومبیل تشبیه کرد. چنین سیستمی علاوه بر فراهم ساختن بستر گردش این سه ماده حیاتی در اتومبیل، بهطور مرتب بر روند حرکت آنها در سراسر سیستم نظارت میکند. اما بدیهی است که یک سازمان چیزی بیش از یک ماشین است و نقش انسانی و تدبیر یک CIO در مجموعه وظایف و اختیارات او از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. بنابراین، مقولاتی نظیر بودجه بندی، مدیریت پروژه و مدیریت استراتژیک فناوری اطلاعات در سازمان نیز جزو مسوولیتهای اصلی اوست.
1- مدیریت خدمات و ابزارهای دپارتمانIT
به طور طبیعی اولین انتظاری که سازمان از یک مدیر ارشد اطلاعات دارد، مدیریت روزمره خدمات و ابزارهای واحد IT سازمان است. این واحد، بستر لازم برای فعالیتهای اطلاعاتی روزمره سایر واحدهای سازمان مانند دبیرخانه، واحد ارتباط با ارباب رجوع، حسابداری و بخشهای دیگر را فراهم میکند. مدیر فناوری اطلاعات در سازمان باید بر حُسن اجرای وظایف این بخش از سازمان نظارت دائمی داشته باشد. همچنین بسیار محتمل است که واحد IT، خدمات ویژهای نیز به کارمندان سازمان ارائه دهد (مثل اتصال اینترنت یا سرویس ذخیرهسازی فایل در شبکه). در اینصورت، مدیر اطلاعات باید بر نحوه ارائه این خدمات نیز نظارت داشته باشد.
2- مدیریت کارشناسان IT
بدیهی است که تا دو یا چند نفر به عنوان کارشناس کامپیوتر و فناوری اطلاعات در یک سازمان مشغول به کار نباشند، صحبت از مدیریت فناوری اطلاعات در آن سازمان معنایی نخواهد داشت. چنانکه پیشتر هم گفتیم، چگونگی تعامل با این کارمندان و به اصطلاح سروکله زدن با کارشناسان IT سازمان، یکی از دغدغهها و مسوولیتهای اصلی یک CIO است.
3- مدیریت ارتباطات
یکی از بخشهای مدیریت اطلاعات در سازمان، تسهیل روند آندسته از ارتباطات درون و برون سازمانی است که به واسطه ابزارهای ارتباطی الکترونیکی و کامپیوتری میان کارمندان شرکت از یک سو و نیز میان کارمندان و مخاطبان فعالیتهای سازمان از سوی دیگر صورت میگیرد. نحوه دخالت مدیر ارشد اطلاعات در این زمینه بیشتر فنی و تکنیکی است. نگاه CIO به روند ارتباطات سازمان، نگاه ساختاری است. وظیفه مدیر فناوری اطلاعات در این زمینه آن است که با شناسایی نقاط ضعف و قوت شریانهای اطلاعاتی درون سازمان و نحوه اتصال آنها به بیرون از سازمان، به طور مداوم در فکر اصلاح و بهبود آن باشد به گونه ای که کارمندان سازمان برای ارتباط گیری میان خود و مراجعان و مشتریان سازمان با کمترین مانعی روبرو شوند.
4- فراهم ساختن امنیت اطلاعات و ارتباطات
وقتی صحبت از زیرساخت ارتباطی و اطلاعاتی سازمان به میان میآید، بیدرنگ مهمترین موضوعی که به ذهن خطور میکند مساله چگونگی امنیت اطلاعات و ارتباطات سازمان است. یک ساختار ارتباطی هرچقدر هم که پیشرفته باشد، اگر امن نباشد، فلسفه اصلی بهکارگیری فناوری اطلاعات در سازمان را زیر سوال میبرد و همه کارکردهای مثبت آن را به خطر میاندازد. مدیر فناوری اطلاعات در سازمان باید متوجه باشد که اگر به موازات تسهیل روند گردش اطلاعات در سازمان فکری به حال افزایش امنیت بستر اطلاعاتی نکند، افزایش میزان تبادل اطلاعات عملا به معنی به خطرانداختنِ هرچه بیشتر دانش، تجربه، سرمایه معنوی و از همه مهمتر اسرار محرمانه سازمان است که گاه ارزش اقتصادی یا راهبردی فراوان دارد.
5- مدیریت دانش
از آنجا که امروزه اطلاعات، یکی از اَشکال اصلی و مهم سرمایه در سازمانهای مترقی محسوب میشود، میتوان پیشبینی کرد که آندسته از سازمانها که خود را نیازمند بهرهگیری از توان یک مدیر ارشد اطلاعات در مجموعه کادر مدیریت سازمان میبینند، لابد به سطحی از پیشرفت در استفاده از فناوری اطلاعات رسیدهاند که دانش و اطلاعات ذخیرهشده در سازمان، به کالایی گرانبها در میان انواع سرمایه ها و داشتههای سازمان تبدیل شده است. مدیریت دانش یا Knowledge Management در واقع یک مدیریت استراتژیک است. همانطور که کنترل سرمایههای مالی سازمان یکی از حساسترین و راهبردیترین پایههای مدیریت آن است، برای سازمانی که از روشهای دانشبر در کسبوکار خود استفاده میکند نیز کنترل سرمایههای اطلاعاتی سازمان بسیار مهم و کلیدی است. بدون شک این مورد یک از مهمترین مسوولیتهای یک CIO است.
6- مدیریت محتوا
یکی دیگر از وظایف مهم CIO که ارتباط تنگاتنگی با امور اطلاعاتی روزمره سازمان دارد، نحوه مدیریت محتوا یا Content Management است. در اینجا منظور از محتوا چیزی جز همان دادهها و اطلاعات با ارزشی که بر بستر ارتباطی سازمان جاری است نمیباشد. بهترین تعبیری که از مفهوم مدیریت محتوا در یک سازمان میتوان ارائه کرد همان است که اصطلاحا Digital Workflow یا چرخه دیجیتالی امور اطلاعاتی سازمان نامیده میشود. این چرخه ممکن است فقط محدود به آندسته از اطلاعات که در کالبد سیستمهای کامپیوتری تولید و پردازش میشوند باشد، یا به تدریج تمام چرخههای غیر دیجیتالی بروکراسی سازمان را نیز دربرگیرد و آنها را هم شامل شود.
7- بودجه بندی
مدیریت اطلاعات و فناوری اطلاعات در یک سازمان کار بسیار حساس و ظریفی است.CIO باید همواره به خاطر داشته باشد که فناوری اطلاعات آمده است که تا چرخه امور در کسبوکار سازمان را تسهیل کند. اگر قرار باشد بهکارگیری فناوری اطلاعات هزینههای سازمان را افزایش دهد و بهرهوری اندکی ایجاد کند، با توجه به پیچیدگیهای فنیIT و نیاز مبرم آن به نیروی متخصص ماهر، در مجموع کسبوکار سازمان به جای حرکت به سمت چابکی و کارآمدی، به سمت کاهش بازده و پیچیدگی بیشتر حرکت خواهد کرد. در چنین شرایطی ممکن است مدیریت سازمان از پیادهسازی فناوری اطلاعات در مقیاس عمده صرفنظر کند. هنرCIO ایناست که یک برنامه زمانی قابل دفاع از نحوه هزینه شدن بودجه اختصاص یافته به توسعه کاربری فناوری اطلاعات در سازمان ارائه نماید. به گونهای که دیگر مدیران سازمان به تدریج آثار مثبت بهکارگیری فناوری اطلاعات را احساس کنند.
8- مدیریت پروژه
گاهی اوقات انجام ماموریتهای محوله به واحد IT سازمان مستلزم به انجامرساندن پروژههای ویژه کوچک و بزرگی است که فراتر از امور روزمره و عادی این واحد هستند. در چنین مواقعی کنترل روند آغاز و پایان پروژه بسیار حیاتی است. پروژههای مرتبط با فناوری اطلاعات، حتی پروژههای کوچک، نوعاً دارای سطحی از پیچیدگی و ظرافت هستند که اگر پیشبینی نشوند، انجام این پروژهها نهایتا حاصلی جز صرف هزینههای زیاد و بازده اندک نخواهند داشت. زمانبندی انجام پروژههای مشابه نیز از یک سازمان به سازمان دیگر تفاوت دارد. زیرا سیستم کسبوکار، زیرساخت اطلاعاتی و میزان تخصص و دانش نیروی انسانی در سازمانها متفاوتند. مدیران باتجربهتر میتوانند با توجه به وضعیت کنونی سازمان و نوع ماموریت و کسبوکار سازمان، پیشبینی کنند که یک پروژه مشخص چقدر زمان میبرد و به چه پیشنیازهایی وابسته است. در واقع هنگامی که پای اجرای یکی از این پروژهها به میان میآید، هیچکس بهتر از CIO قادر به تصمیمگیری صحیح در این زمینه نیست و از همین رو مدیریت و کنترل پروژه هایIT بر عهده اوست.
9- ارتباط با سایر مدیران CEO) ، CTO و ...)
واحدIT سازمان یک واحد مجزا نیست. فعالیت روزانه آن با اوضاع و احوال و نیازها و مشکلات سایر بخشهای سازمان گره خورده است. در چنین شرایطی کاملا بدیهی به نظر میرسد که تعامل با مدیران سایر بخشهای سازمان را جزو وظایف روزمره CIO بدانیم. حتی گاهی اوقات این تعامل نقش استراتژیک و حساسی پیدا میکند. مثلا در برخی سازمانهای بسیار بزرگ (مانند شرکتهای خودرو سازی) مدیران دیگری نیز وجود دارند که بر حسن بهکارگیری و مدیریت دیگر فناوریهای مورد نیاز سازمان نظارت کنند. گاهی اوقات از اصطلاح CTO یا مدیر ارشد فناوری برای این منظور استفاده میشود. در این گونه موارد، استفاده از فناوری پیشرفته فقط محدود به فناوری اطلاعات نیست بلکه فناوریهای دیگری را نیز دربرمیگیرد. حتی در بعضی سازمانهای ممکن است CIO تحت مدیریت CTO که به نوبه خود بر عملکرد تمام جنبههای فناورانه در سازمان نظارت میکند، عمل نماید. به هرحال ساختار مدیریتی سازمان هرچه که باشد، مدیر ارشد اطلاعات معمولا یکی از آندسته مدیرانی است که بنا به ماهیت کار و مسوولیتش نیاز فراوانی به تعامل با دیگر مسوولین سازمان دارد. این تعامل آنقدر مهم است که فراتر از یک نیاز بلکه جزو مسوولیتهای اصلی او به شمار میرود.
10- مدیریت استراتژیک
نهایتاً باید بر این نکته مهم تاکید کرد که مدیریت فناوری اطلاعات یا به تعبیر دیگر، مدیریت اطلاعات سازمان یک مدیریت استراتژیک است. معنای این حرف آن است که ممکن است موقعیتهای حساس و سرنوشتسازی برای راهبری فناوری اطلاعات در سازمان پدید آید که نیازمند تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای به موقع و موثر باشد. این ویژگی ناشی از ماهیت پویا و سیال فناوری اطلاعات و صنعت کامپیوتر است. این صنعت خیلی سریع تغییر میکند و مدیریت مسائل مرتبط با آن، حتی در گستره کوچکی مثل یک سازمان (در مقایسه با گستره کلان جامعه) کندی و رخوت را برنمیتابد. تصمیمات باید سریع و موثر اتخاذ شوند. تصمیمهای دیرهنگام و یا اشتباه ممکن است عواقب جبرانناپذیری درپیداشته باشد. متاسفانه هیچکس نمیتواند در چنین مواقعی به مدیر ارشد اطلاعات بگوید که کدام تصمیم درست خواهد بود. این وظیفه اوست که با شناختی که از واقعیتهای صنعت فناوری اطلاعات و مختصات کسبوکار سازمان مطبوعش دارد، تصمیم درست و به هنگام را اتخاذ کند و برانجام آن پافشاری نماید.
(1) کلیه این عناوین و مفاهیم را در شمارههای قبلی ماهنامه شبکه و تحت همین عنوان " الفبای مدیریت فناوری اطلاعات " توضیح دادهایم.
(2) بد نیست در پایان این مقاله یادآوری کنم که معنای دقیق کلمه CIO (برگرفته ازعبارت
Chief information Officer)، مدیر ارشد اطلاعات است که ما در این مقاله سه قسمتی با نام مدیرفناوری اطلاعات از آن یاد کردیم. بهنظرممعادل اخیر بیش از معنی تحت الفظی کلمه گویای مسوولیت و موضوع این شغل است.
ماهنامه شبکه - آذر ۱۳۸۳ شماره 49
بهروز نوعی پور
اشاره : مهارتهای مرتبط با IT
اگر سلسله مقالات <الفبای مدیریت فناوری اطلاعات> را تاکنون دنبال کرده باشید، لابد با بعضی از جنبههای مختلف این شاخه از علم مدیریت آشنایی پیدا کردهاید. این دانش تلفیقی از تکنیکهای مدیریتی و اصول و مبانی پیادهسازی و توسعه فناوری اطلاعات در یک سازمان است. اصطلاحاتی مثل Outsourcing ،BPR ،ROI ،TCO وKM از جمله موارد مهمی هستند که باید هر مدیر فناوری اطلاعات درباره آنها بداند. در قسمت قبلی این مقاله گفتیم که تعریف یک <مدیر فناوری اطلاعات> چیست و برای اینکه بتوان به یک مدیر خوب برای اداره کردن امور فناوری اطلاعات (در یک سازمان) تبدیل شد به چه مهارتهای عمومی نیاز است. در این مقاله مروری اجمالی بر مهمترین مهارتهای تخصصی یک <مدیر فناوری اطلاعات> خواهیم داشت. در بخش آخر از این مطلب سه قسمتی ، مسوولیتهای اصلی یک CIO را بررسی خواهیم کرد.
یک مدیر فناوری اطلاعات به اقتضای ماموریتی که به او سپرده شده است، باید علاوه بر مهارتهای عمومی مدیریتی، دارای مهارتهای خاص مرتبط با فناوری اطلاعات نیز باشد. هفت مورد از مهمترین مهارتهایی که یک CIO در مقام عمل نیاز فراوانی به آنها خواهد داشت از این قرارند :
1- تجربه بهکارگرفتن فناوری اطلاعات در خدمت سازمان
<فناوری اطلاعات> به خودی خود و به تنهایی چندان کارآمد نیست. این فناوری معمولا هنگامی ارزشهای اصلی خود را نشان میدهد که در ارتباط با کاربردهای واقعی و نیازهای عینی سازمان بهکارگرفته شود. آندسته از مدیران IT که بدون توجه به خصوصیات و مقتضات خاص هر سازمان میخواهند نسخه واحد و یکسانی برای پیادهسازی فناوری اطلاعات ارائه کنند، معمولاً نتیجه چندان مطلوبی نمیگیرند. در اغلب موارد یک مشکل اساسی این است که ابزارهای نصب شده واقعا در خدمت اهداف سازمان عمل نمیکنند. در این شرایط معمولا بهترین راهحل این است که CIO دنبال راهکارهای خاص فناوری اطلاعات برای همان سازمان باشد، نه اینکه بر پیاده سازی یک سیستم عمومی و همه منظوره، اصرار ورزد. سیستمهای همهمنظوره بهروری مورد انتظار را در مقایسه با گستره کلی فعالیتهای سازمان ایجاد نمیکنند. خوشبختانه فناوری اطلاعات یک ابزار انعطافپذیر و اصطلاحاً Customizable است. خیلی مهم است که از این ویژگی فناوری اطلاعات هنگام تطبیق آن با نیازهای واقعی سازمان استفاده کنیم. آشنایی با این موضوع مهم در مدیریت فناوری اطلاعات نیاز به تجربه ، دانش و تخصص ویژه دارد.
2- ارتباطات
ما در دورهای زندگی میکنیم که مدیران فناوری اطلاعات اغلب در یک تلاش دائمی برای دفاع از نظریه <بهکارگیری فناوری اطلاعات برای افزایش بهرهوری سازمان> و توجیه فواید آن به سر میبرند. درچنین شرایطی خیلی مهم است که یک CIO ، خود در رابطه با یکی از مهمترین مولفههای کاربری فناوری اطلاعات، یعنی <ارتباطات> موفق عمل کنند. در اینجا مقصود ما از <ارتباطات>، روابط انسانی خصوصاً از طریق ابزارهای الکترونیکی است. قابل قبول نیست که کسی مروج بهکارگیریIT در سازمان باشد، اما خود در ارتباط گیری با سایر افراد (خصوصاً با استفاده از ابزارهایIT) ضعیف عمل کند. یک مدیر فناوری اطلاعات باید در زمینه استفاده از ابزارهای الکترونیکی برای انجام امور ارتباطی روزانه خود از قبیل ارسال و دریافت منظم ایمیل و انجام کارهای اداری به شیوه الکترونیکی، برای دیگر اعضای سازمان الگو باشد وگرنه در جاانداختن این نظریه که <الکترونیکی کردن امور نهایتاً به نفع سازمان است> موفقیت اندکی بهدست خواهد آورد. به زبان ساده، دیگر افراد سازمان باید به چشم خود ببینند که چگونه یک CIO با تکیه بر ابزارهایی که استفاده از آنها را تبلیغ میکند، خود به موفقیتهایی دستمییابد.
3- توانایی استخدام، پرورش و بهکارگرفتن نیروی متخصص در زمینه IT
یکی از چالشهای دائمی در مدیریت فناوری اطلاعات، مدیریت نیروی انسانی ماهر در این حوزه است. خیلی اوقات ذهن این افراد ناگزیر است با سرعت زیاد انبوه درهمی از وقایع، وضعیتها و راهحلها را (نوعا در ارتباط با مسائل تکنیکی فناوری اطلاعات) پردازش کند و به تصمیمگیری بپردازد. به همین دلیل در میان این قشر از متخصصان، افراد حساس، عصبی، پرتوقع و پرخاشگر کم نیستند. تجربه نشان داده است که تعامل موفق با این افراد فقط به صبر و شکیبایی نیاز ندارد، بلکه بهرهمندی از سطحی از دانش علمی و فنی نیز ضروری است تا CIO توانایی بالقوه رویارویی با چالشهای برخاسته از سوی این متخصصان را داشته باشد. یک مدیر فناوری اطلاعات با اندوخته علمی و تجربی اندک، قادر به مهار متخصصان IT شاغل در سازمان نیست. متخصصانIT اگر بخواهند، برای فرار از مسوولیتهای خود به اندازه کافی باهوش هستند. بنابراین به محض اینکه احساس شود مدیرIT یک سازمان دانش و تسلط اندکی بر مسائل فنی دارد، انواع کارشکنیها، کم کاریها و حتی خرابکاریها ( مانند هک و مشکلات امنیتی) سازمان را تهدید میکند. همین نکته هنگام استخدام و پرورش نیروی انسانی متخصص نیز اهمیت دارد. به تجربه ثابت شده که وقتی یک متخصصIT هنگام استخدام با یک مدیر باهوش و کاردان روبرو میشود، برای انجام وظایف و مسوولیتهای خود مصممتر میشود و بهرهوری بهتری از خود نشان میدهد.
4- آگاهی از گزینههای فناوری
یکی از مشکلات عمومی مدیران فناوری اطلاعات در سازمانهای مختلف عدم اشراف به گزینههای مختلف فناوری اطلاعات در یک زمینه خاص است. گاهی اوقات دیده میشود که یک مدیرIT هنگام انتخاب یک راهحل (Solution) و پیاده سازی آن در سازمان، دید کوته بینانهای نسبت به تنوع گزینههای پیش رو دارد. تعصب نسبت به نوع خاصی از محصولات و یا فناوریها، از بدترین و مخربترین اشکال این محدودیت نگاه هستند. البته هیچ ایرادی ندارد که هرکدام از متخصصان فناوری اطلاعات به یک سری از فناوریها و ابزارها علاقه و گرایش داشته باشند و اصولا معنای <گرایش تخصصی> همین است. ولی یک مدیر فناوری اطلاعات که تیمی از متخصصان را اداره میکند باید جامع نگر باشد. اینکه با پیش داوری و بدون مطالعه و بررسی گزینههای پیش رو ، به دلیل علاقه یا تعصب، هربار خودمان را به محصولات خاصی محدود کنیم و از فناوریها و ابزارهای دیگر چشم بپوشیم، ریسک استفاده از فناوری اطلاعات را بالا میبرد. زیرا هر ابزار و سیستم خاصی ، معایب و مزایای خاص خود را دارد و اینگونه نیست که یک گروه از سیستمها را بتوان برای همه مقاصد و کاربردها به عنوان گزینه ایدهآل در نظر گرفت. معمولا برای هر کاربردی و بسته به شرایط، یک مارک یا یک گروه از ابزارهای شناخته شده در بازار محصولات و راهکارهای IT کارایی بیشتری دارند.
5- شناخت دقیق از مسائل امنیت در فناوری اطلاعات
فراهم کردن بستری امن برای گردش اطلاعات در سازمان یکی از مهمترین وظایف یک مدیر فناوری اطلاعات است. کسب موفقیت در چنین مسوولیتی مستلزم شناخت کافی و دقیق از چالشهای بالقوه پیش روی امنیت سیستمها و شبکه سازمان و مجهز بودن به دانش و تجربه فنی و تخصصی لازم برای پیشگیری از حوادث ناخوشایند است. داشتن یکی از مهارتهایی که در همین زمینه ضروری است، مهارت بهکارگرفتن نیروی متخصص در زمینه امنیت شبکه است. بدیهی است که CIO بسته به میزان گستردگی فعالیتهای سازمان مطبوعش ناگزیر از درگیر شدن با طیف وسیعی از مشکلات و مسؤولیتها است و نباید توقع داشت یک مدیر فناوری اطلاعات دقیقاً در کسوت یک کارشناس امنیت شبکه ظاهر شود. اما چون موضوع امنیت اطلاعات سازمان موضوع حساسی است، نیازمند توجه ویژه است و نمیتوان مدیریت آن را به طور کامل به متخصصان امنیت اطلاعات سپرد. حتی گاهی اوقات وضعیتی بهوجود میآید که یک CIO باید بتواند پیش از چارهاندیشی برای مقابله با یک حادثه امنیتی، ابتدا نسبت به امانتداری و صداقت متخصصان امنیتی شاغل در سازمان اطمینان حاصل کند. زیرا بعضی اوقات منشأ رخنهها و خرابکاریها همانجا است! بنابراین در شرایط اضطراری، میزان اشراف و آگاهی مدیر فناوری اطلاعات از مسائل تکنیکی مرتبط با امنیت شبکه و سیستمها نقش تعیین کنندهای در مهار چالشهای مربوطه دارد.
6- درک TCO و ROI
دو موضوع مهم دیگری که یک مدیر فناوری اطلاعات باید حتماً اطلاعات کافی درباره آنها داشته باشد، یکی نحوه محاسبه <هزینه تمامشده مالکیت ابزارهای فناوری اطلاعات> یا اصطلاحاً TCO و دیگری روش تخمین زدن <میزان بازگشت سرمایه همانگونه که در مقالات قبلی همین بخش خواندهاید، در زمینه فناوری اطلاعات> یا ROI میباشد. آگاهی از روش محاسبه پارامتر اول به مدیر فناوری اطلاعات کمک میکند که هنگام تصمیمگیری درباره خرید هر محصول، راهحل، سیستمعامل و یا سختافزار، ارزیابی واقعبینانهای از هزینههای جاری و آتی مرتبط با انتخاب خود داشته باشد. گاهی اوقات خریدن یک محصول ارزان قیمت وسوسه انگیز به نظر میآید. ولی بعداً هزینههای جاری مرتبط با آن محصول به شدت بالا میرود. مثلا ممکن است هنگام خریدن یک چاپگر لیزری برای شرکت یا سازمان چنین وضعیتی رخ دهد. گاهی اوقات نیز برعکس این وضعیت اتفاق میافتد. یعنی تحت تأثیر نظر و رای دیگران (و گاه اعتقادات شخصی خودمان) محصولی را میخریم که ظرفیت پاسخگویی آن خیلی بیشتر از نیاز واقعی ما است. در چنین شرایطی ممکن است پول زیادی برای یک کار متوسط خرج شود. درست مثل این میماند که برای اپراتوری شرکت، کامپیوترهای فوقالعاده سریع و قوی بخریم، حال آنکه آنها کاری بیشتر از تایپ با آن انجام نمیدهد. در رابطه با عامل ROI نیز رویکرد مشابهی وجود دارد. میزان بازگشت سرمایه در زمینه فناوری اطلاعات به سه مولفه هزینه، فایده و ریسک مربوط است. یک سرمایهگذاری موفق هنگامی اتفاق میافتد که با کمترین هزینه و ریسک، بیشتر فایده از بهکارگیری یک محصول یا راهکار مبتنی بر فناوری اطلاعات حاصل شود.
7- آشنایی کامل با کسبوکار الکترونیکی
آگاهی از این واقعیت که پیادهسازی و بهکارگیری فناوری اطلاعات در یک سازمان نهایتاً منجر به برپا شدن درجاتی از کسبوکار الکترونیکی در سازمان میشود، برای هر CIO یک ضرورت است. در ابتدا همهچیز با چند کامپیوتر ساده شروع میشود و سپس با مقولاتی همچون اینترنت و ایمیل ادامه پیدا میکند. به تدریج قسمت بیشتری از امور جاری سازمان با فعالیتهای متکی بر کامپیوتر و اینترنت گره میخورد تا آنجا که دیگر بقای کسبوکار سازمان بدون بهرهگیری از این ابزارها قابل تصور نیست. به تعبیری ، این همان کسبوکار الکترونیکی است. گاهی اوقات مفهوم تجارت الکترونیکی (E-Commerce) که نوع خاصی از کسبوکار الکترونیکی (E-Business) است، با مفهوم اخیر اشتباه گرفته میشود. معنای عام این اصطلاح همانا الکترونیکی شدن امور جاری سازمان است. اما به طور خاص برای ساماندهی این شیوه از کسبوکار ممکن است از محصولات، نرمافزارها و راهکارهای ویژهای نیز استفاده شود. در هرصورت خیلی مهم است که یک مدیر فناوری اطلاعات بتواند تخمین واقع بینانهای از نیازهای آتی سازمان در این زمینه داشته باشد. دقیقا همانطور یک شرکت بزرگ نیازمند سپردن کار نگهداری از تأسیسات آب و برق و تهویه ساختمان به مسوولین مربوطه است، زیرساخت اطلاعاتی سازمان (اعم از شبکه، کابلها، سختافزارها و نرمافزارها) نیز بخش جدایی ناپذیر از نیازمندیهای کسبوکار سازمان به شمار میروند. با این تفاوت که فناوری اطلاعات چیزی بیشتر از یک زیرساخت مدرن برای کسبوکار سازمان، بلکه جزیی از فرآیند روزانه آن محسوب میشود. همانطور که مدیران عادی یک سازمان برای بالابردن دانش و مهارت خود در حوزه عمومی مدیریت، دورههای تخصصی ویژهای را در زمینه حسابداری و بازرگانی میگذرانند، میتوان حدس زد که لازم است مدیران مرتبط با موضوع فناوری اطلاعات، خصوصا CIO دارای حداقلی از دانش تخصصی مرتبط با کسبوکارالکترونیکی باشند.