آموزش الکترونیکی علمی-کاربردی صنعت آب و برق

آموزش مجازی در صنعت آب و برق

آموزش الکترونیکی علمی-کاربردی صنعت آب و برق

آموزش مجازی در صنعت آب و برق

کپی رایت: از رنجی که نمی بریم!

جناب آقای سید علیرضا حجازی ٬ در ادامه بحث مسئولانه خود در مورد مالکیت معنوی ٬ مطلبی در وبلاگ مقالات فاوا درج کرده اند که حیفم آمد در اینجا آن را در معرض دید سروران عزیزم قرار ندهم:

یکی از مهمترین دغدغه‎ های امروزین جوامع در حال توسعه صیانت از دستاوردهای علمی پژوهشی پژوهشگران و دانشمندان است. قانون حفط و حمایت از حقوق مادی و معنوی مولفان و مصنفان که به اصطلاح کپی رایت (Copy Right) نامیده می شود و با هدف حفظ حقوق آثار تالیف شده تدوین گردیده است، در بسیاری از کشورها هنوز به رسمیت شناخته نشده است و از این رو مشکل کپی رایت همچنان به قوت خویش باقی است و موجب رنجش خاطر بسیاری از پژوهشگران است که شاهد سوء بهره برداری روزمره آثار ارزشمند خود توسط سارقان آثار علمی و ادبی هستند.

 

در نگاهی واقع بینانه می توان دریافت که آثار تحقیقی و علمی به مثابه فرزندان یک محقق هستند و برای هیچ پژوهشگری قابل تحمل نیست که شاهد نادیده گرفته شدن ارزش آثار خلق شده خود توسط دیگران باشد. معمولاً چیزی که سبب اصلی رنجش خاطر پژوهشگران می شود، استفاده نادرست و به عبارت دقیقتر سرقت آثار آنان توسط دیگران و انتشار مجدد آنها به نام افراد دیگر است. هیچ محقق سخاوتمندی را نمی توان یافت که از انتشار قانونی آثار خود ناخرسند باشد و از این که دیگران نامی از او در آثار خود برده باشند، ناراحت باشد. مشکل از زمانی آغاز می شود که دیگران بدون اجازه بخش ها و حتا گاهی اوقات تمام اثر فردی را به نام خود در جای دیگری منتشر می سازند.

 

چنین اعمالی پیش از هر چیز بر خلاف وجدان بیدار انسانی بوده و زمینه ساز دلسردی محققان و نا امیدی از انتشار عمومی آثار علمی خویش است. وقتی یک پژوهشگر ببیند سرقت از آثار او به آسانی صورت می گیرد و هیچ منع قانونی برای سارق وجود ندارد و حتا هیچ نهادی مسوول پیگیری این سرقت نیست، نمی توان انتظار داشت که برای انتشار آثار بعدی خود علاقه و رغبت چندانی داشته باشد. سرخوردگی و دلسردی حاصل از چنین اقدام هایی اولین پیامد ناخوشایند سرقت آثار علمی است.

 

از سویی دیگر، هنگامی که سرقت آثار علمی در یک جامعه به یک عرف و رفتار متداول تبدیل می شود و زشتی و ناپسند بودن خود را از دست می دهد، ناخواسته عادتی زشت و ناشایست جایگزین یک رویه اخلاقی و مبتنی بر ارزش های انسانی می گردد. همین امر منجر به پیامد بدتری می شود که عبارت از ”در جا زدن های علمی“ یک جامعه است. هنگامی که عادت کپی برداری در یک جامعه حاکم شود، دیگر محتوای علمی و ادبی جدیدی در آن جامعه تولید نمی شود و همگان چشم به دست و دهان یکدیگر می دوزند تا به محض شلیک کلمه ای از سوی فردی آن را در رسانه ها و مکتوبات خود بازگویی یا بازنویسی کنند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان مسایل اجتماعی این بزرگترین آفت و عامل در عقب ماندگی یک جامعه است، به ویژه جوامعی که قصد پیشرفت و توسعه دارند، آن هم از نوع پایدار!

 

در واکنشی طبیعی به این ظلم آشکار و ناسپاسی علمی، گروهی از پژوهشگران خود دست به کار می شوند و با مچ گیری از کپی کاران و سارقان آثار خود به هر وسیله ای که بتوانند زمینه رسوایی و شرمندگی سارقان را فراهم می کنند. این اقدام ها که از شکایت های رسمی و غیر رسمی آغاز و در نهایت به طرح دعاوی حقوقی در محاکم ذیصلاح منجر می شود٬ در اغلب موارد در بردارنده احقاق حق واقعی و مورد نظر صاحبان آثار علمی نیست. البته گاهی با دقت نظر و نکته سنجی دستگاههای قضایی به ویژه زمانی که موضوع جدی تر است و به عنوان نمونه پای حقوق مادی و معنوی یک نرم افزار در میان است، تا حدودی به تأدیه حقوق از دست رفته می انجامد.

 

اما زمانی که فرایند دادرسی راضی کننده نیست و یا در پایان به حکم و نتیجه سزاواری نمی رسد، چه چاره ای برای پدیدآورنده اصلی اثر جز ناله و نفرین باقی می ماند؟ ناخرسندی و نارضایتی قلبی از این اقدام و آثار مخرب روحی و روانی ناشی از آن دیگر چه رمق و توانی را برای فرد پژوهشگر باقی می گذارد تا به آفرینش آثار بعدی بپردازد؟

 

اگر به این موضوع از دیدگاهی دانشگاهی نگاه کنیم و آثار سوء ناشی از کپی برداری ها در محیط های دانشگاهی را مورد توجه قرار دهیم، با جنبه ها و ابعاد دیگری رو به رو می شویم که مهمترین آنها از بین بردن روحیه پژوهش در جوانان و دانشجویان است. بسیاری از اساتید دانشگاه ها به لحاظ احساس تکلیف وانضباط فردی و نیز وظیفه شناسی دانشگاهی خود را مکلف به جلوگیری از کپی برداری غیر مجاز آثار علمی می دانند و با افتخار تمام به این حس تعهدپذیری خویش مباهات می کنند. شکی نیست که این نگرش یا اقدام آنان در جای خود مورد احترام بوده و حتا قابل تقدیر است. اما موضوع رعایت کپی رایت در کشورهایی مانند کشور ما مانند یک تیغ دو لبه عمل می کند.

 

از یک سو باید از سرقت های علمی که رفتاری کاملاً ناشایست می باشد، جلوگیری نمود؛ اما از سویی دیگر باید پذیرفت که بسیاری از دانشجویان هنوز به دلیل آگاهی اندک از حوزه و رشته تحصیلی خود آنقدر محتوای ذهنی و فردی در اختیار ندارند که بر اساس آنها به خلق آثار علمی دست بزنند. توانایی ها و استعدادهای افراد متفاوت است و نمی توان از همه انتظار نبوغ یا نوآوری داشت. در اینجا یک ضرورت اساسی مطرح می شود و آن این که دانشجویان و به ویژه جوانان در مراحل نخستین فعالیت های پژوهشی خویش نیازمند راهنمایی مشوقانه و دلسوزانه اساتید خویش هستند و برخورد قهر آمیز با آنها تنها به دلیل رو نویسی از روی یک مقاله نه تنها باعث رشد انگیزه های علمی در آنان نخواهد شد، بلکه آنان را از تمامی موضوعات علمی و دانشگاهی متنفر می نماید و نگرش آنها را به نقش والای اساتید خویش به شکلی کاملاً منفی در می آورد.

 

شایسته این است که ضمن یادآوری ناپسند بودن کپی برداری و عدم ذکر منابع و مآخذ در آثار علمی، با مهربانی و عطوفت پدرانه یا مادرانه آنان را به مطالعه بیشتر علاقمند نماییم و آنان را تشویق به نوآوری و آفرینش ایده های جدید کنیم. باید پذیرفت مچ گیری و شرمنده ساختن جوانان با در نظر گرفتن شرایط سنی آنان نمی تواند نتایج مثبت و مورد نظر اساتید آنان را در پی داشته باشد.

 

جوان دانشجویی که در یک محیط دانشگاهی حضور یافته و حداقل مانند بسیاری از هم سن و سالان خود جذب بخش های آلوده جامعه نشده است، از امتیاز بزرگی برخوردار شده است که همانا مشارکت در عرصه های علمی و پژوهشی است. نباید ناخواسته و فقط با هدف صیانت از آثار علمی این قشر بااستعداد جامعه را از محیط های علمی گریزان کنیم و در شرایطی که هیچ کس خود را ملزم به رعایت کپی رایت نمی داند، آنان را روانه محیط های فاسد و ناشایست کنیم.

 

فراموش نکنیم که رشد ارزشهای انسانی در جامعه به ما کمک می کند اولاً هر فرد شخصاً خود را مسوول رعایت کپی رایت بداند و ثانیاً اساتید و مربیان جامعه نیز با بذل عنایت خویش و در پیش گرفتن رفتاری مهربان و محبت آمیز٬ دانشجویان و شاگردان جوان خود را به پژوهش و نوآوری علاقمند سازند. داشتن دیده خطاپوش از اصول والای انسانی است. به قول این ضرب المثل چینی: ” به جای آنکه تاریکی را نفرین کنیم، بهتر است شمعی روشن کنیم.“ چنین بادا.

استاد سید علیرضا حجازی: در برابر سرقت های علمی سکوت نکنیم.

استاد سید علیرضا حجازی در ادامه بحث ضد ارزش بودن کپی برداری بدون ذکر منبع ٬ طی یادداشتی نوشته اند:
 
از حساسیتی که نسبت به موضوع سرقت علمی و ادبی یافته اید خوشحالم و ای کاش تمامی اهالی دانش و فناوری مانند جنابعالی دغدغه صیانت از آثار علمی را داشتند.
ضمن قدر شناسی از حسن نیت شما پیرامون یکی از مهمترین مباحثی که تا کنون مورد غفلت واقع شده است، تنها تاکید بر یک نکته را لازم می دانم و آن این که شاید بتوانیم دانشجویان و جوانان را همانگونه که فرموده بودید، برای پژوهش و نوآوری یاری و راهنمایی کنیم. قبول بفرمایید که مچ گیری به ویژه در ارتباط با جوانان نتیجه معکوس دارد. اینجانب به هیچ وجه سکوت در برابر سرقت های علمی را مجاز نمی دانم و شخصاً با آن به طور کامل مخالفم. دغدغه ذهنی حقیر این است که خدای ناکرده با برخورد تند یا افشاگری سرقت‎های علمی جوانان را از دانش اندوزی و پژوهش متنفر کنیم. حتا کودکان نیز پیش از یادگیری نقاشی از مدل نقاشی استفاده می کنند. مهربان باشیم و مشوق یکدیگر.
با آرزوی توفیقات روز افزون علمی برای جنابعالی
-----
ضمن تشکر از این استاد بزرگوار عرض می کنم: سمعاَ و طاعتاَ ! تلاش می کنم با این دوستان تا زمانی که برخورد آنان از سر ناآگاهی باشد، مدارا شود. اما در عین حال نباید اجازه بدهیم که قباحت کپی برداری بدون ذکر منبع، در سطح اینترنت و بین دارندگان سایت ها و وبلاگها از میان برود. این که "در حال حاضر مقالاتی که در وبلاگ های مختلف منتشر می گردد غریب به هشتاد درصد گردآوری از کتابها و  منابع دیگر مانند چکیده ها و بخش هایی از گزارشات محققان می باشد " اگر بدون ذکر منبع باشد، بسیار تاسف بار است. بزرگ بودن رقم - یعنی قریب به ۸۰٪ - نشان می دهد که وظیفه دانش پژوهان بسیار سنگین است. مبارزه با یک اپیدمی، به ویژه زمانی که اغلب افراد به خطرات و آسیب های آن پی نبرده باشند٬ بسیار دشوار است.
اما اگر کپی برداری در وبلاگها با ذکر منبع باشد هیچ مشکلی ندارد. زیرا انتشار علم هم نوعی خدمت علمی است. قرار نیست همگان تولید کننده علم باشند٬ توزیع علم نیز نوعی خدمت است. گذشته از آن٬ استفاده از ذخایر دانش از مقدمات پذیرفته شده جامعه علمی است زیرا اصولا دانش یک امر تجمعی است.
از راهنمایی های انجام شده توسط آقای حجازی باز هم تشکر می کنم و امیدوارم در آینده نیز از ثمره مطالعات و تجارب ایشان برخوردار شویم.

کپی برداری بدون ذکر منبع ٬ ضد ارزش است.

بحث کپی رایت که بخشی از آن در نوشته  آیا از ترکیب غیرمرتبط چند مقاله ٬ مقاله جدید تولید می شود؟ مطرح شده بود٬ با همکاری استاد محترم جناب آقای سید علیرضا حجازی ٬ ابعاد عمیق تر و گسترده تری یافت و امید می رود که با تاکید همگان بر این موضوع٬ این معضل در جامعه علمی ما برای همیشه حل شود زیرا کپی برداری ها بجز از بین بردن وجدان علمی و ضایع کردن تلاش تولیدکنندگان علم و دلسرد کردن استادان و پژوهشگران، حاصل دیگری ندارد. این یک خطر واقعی برای مملکت است که باید با آن مقابله کنیم. متاسفانه سرقت علمی نه تنها دانشجویان، بلکه استادان و مقامات را هم در بر گرفته است و قبح آن به عنوان یک کار ناشایست و ضد ارزش کمرنگ شده است.
جناب آقای حجازی در مطالب خود فرموده اند:

۱. مقالاتی را که عنوان کرده بودید، مربوط به دوران دانشجویی اینجانب بود و طبیعی است که دارای نواقص یا خطاهایی بوده است،
۲. همان گونه که جنابعالی دانشجویان خود را وادار به تهیه مقالاتی فرموده اید، اساتید ما نیز مانند شما همین رویه دیرینه را داشتند و ما نیز ناچار باید مقالاتی را تهیه می کردیم،
۴. مقالات اینجانب همانگونه که خاطر نشان ساخته بودید ترکیبی از چند مقاله بوده است. آیا مقالات مروری یا ترویجی طبیعتی غیر از این دارند؟ مطمئناً تمایز مقالات پژوهشی را از مقالات ترویجی می دانید. خوشبختانه حقیر مطلبی را کپی نکرده بودم.
۵. بسیاری از مطالب در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات همپوشانی دارند، بنابراین طبیعی است که بخشی از مطالب در بعضی از مقالات تکراری به نظر می رسند،
۶. جالب است که بدانید مقاله اینترنت، مکاتبه الکترونیکی و ... در یکی از سمینارهای پژوهشکده مخابرات ایران به عنوان یکی از مقالات برتر پذیرفته شد،
۷. آیا جنابعالی خودتان در دوران دانشجویی دست به هیچ کپی برداری نزده بودید که اینک دانشجویان خود را مورد سرزنش قرار می دهید؟!
۸. ... زیبنده این است که ضمن تحمل جوانان امروزی و اندیشه‎های آنان، آنها را در عرصه دانش و دانش اندوزی مانند پدری مهربان یاری فرمایید و از نابود کردن انگیزه های علمی آنان آن هم در شرایط کنونی جامعه که بسیاری از جوانان دچار آلودگی های ناخواسته شده اند؛ پرهیز فرمایید.
-------
به آنچه این استاد عزیز فرموده اند اضافه می کنم که مقاله ایشان ۴ منبع فارسی و ۴ منبع لاتین دارد و طبیعی است که این کار نه تنها کپی برداری تلقی نمی شود٬ بلکه تولید یا لااقل ترویج دانش است. اما استفاده دیگران از نوشته آقای حجازی بدون اشاره به ایشان٬ مشکل مورد بحث را ایجاد کرده است.
با تشکر از حسن نظر ایشان عرض می کنم که خوشبختانه در دوران دانشجویی به لطف راهنمایی چند استاد خوب که همیشه به شاگردیشان افتخار می کنم، تا جایی که به خاطر دارم، هیج مطلبی را از جایی کپی برداری نکرده ام و هر مطلبی را از دیگران در کارهایم آورده ام با نام بردن از آنها بوده است.
خوشحال می شوم اگر چنین کاری از من یا هر کسی سر بزند، حتما آن را تذکر دهید و حتی شدیدا انتقاد کنید. همه ما باید به یاری هم، این ننگ را از دامن جامعه علمی کشور پاک کنیم.
خوشحال می شوم اگر در وبلاگ بنده هم چنین خطایی مشاهده کردید، حتما آن را افشا بفرمایید.